رهبر و شعر افغانستان

به نظرم میرسد که ضروری است تا گزارشی مختصر از حضور شاعران افغانستان در جلسة دیدار سالانة شاعران با رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران ارائه کنم، هم به سبب اطلاعرسانی برای هموطنانم و هم برای انعکاس دقیق رویدادهای این جلسه، چون در این یکی دو روز حس کردهام که حضور افغانستان در این محفل انعکاسی گسترده در رسانهها یافته است و البته ممکن است در مواردی، خبرهایی که نقل میشود، توأم با جزئیات کامل نباشد. این است که شرح کامل رویدادها از سوی خودم ضرور مینماید.
این دیدارهای سالیانه در این سالها به یک همایش بزرگ ادبی بدل شده است. آنچه در جلسة امسال برای ما به طور ویژه جالب بود، حضور جمعی از شاعران فارسیزبان غیرایرانی بود، یعنی از افغانستان و تاجیکستان.
حضور ما در این عرصهها البته خالی از ثمراتی نیست، چون با پوشش رسانهای خوب از این جلسات، باز مردم ایران با تصویری از شعر امروز افغانستان آشنا میشوند و در این کشوری که همیشه از رسانههایش افغانستان با جنگ و مصیبت نمایش داده شده است، همین هم خود غنیمتی است.
طبیعتاً بعضی دیدارها و برنامههای رسانهای دیگر هم در حاشیة این جلسات شکل میگیرد که باز خالی از فایده نیست، مثل حضور دو مهمان افغانستانی این محفل در برنامة تلویزیونی «راز» و شعرخوانی آنان در این برنامه که چند روز پیش شاهد آن بودیم.
در مجموع این شاعران افغانستان در دیدار امسال شرکت داشتند: سید فضلالله قدسی، سید ابوطالب مظفری، محمدرفیع جنید، صادق عصیان، ابراهیم امینی و سیدحسن مبارز. از تاجیکستان نیز محمدعلی عجمی دعوت شده بود.

(سید ابوطالب مظفری در حال شعرخوانی)
کل محفل حدود دو ساعت به طول انجامید و در آن، حدود بیست شاعر ایرانی، چهار شاعر افغانستانی و یک شاعر از تاجیکستان (عجمی) شعر خواندند. البته از افغانستان آنچه پیشبینی شده بود و در برنامه بود، شعرخوانی مظفری و امینی بود، یکی به نمایندگی از شاعران مهاجر و دیگری به نمایندگی از شاعران داخل افغانستان. ولی چون قاعده در سالهای متوالی بر این بوده است که جلسه از شعر طنز نیز خالی نباشد، امسال جناب ناصر فیض ـ طنزسرای نامآور و مسئول دفتر طنز حوزة هنری ـ خواندن شعر طنز را برعهده من گذاشت. آقای قدسی را هم خود آیتالله خامنهای بعد از برنامة شعرخوانی، به صورت فوقالعاده دعوت کرد تا شعر بخواند. اگر چنین نبود، من دوست داشتم فرصت شعرخوانی بیشتر در اختیار دیگر دوستان قرار گیرد و در آغاز جلسه هم در صحبت با دستاندرکاران جلسه از شعرخوانی عذر خواسته بودم.

(شعرخوانی ابراهیم امینی، از شاعران جوان مزارشریف)
باری، در این جلسه مظفری بخشی از مثنویای را که برای حضرت امیرالمؤمنین نوشته بود خواند و ابراهیم امینی شعری برای دیپلماتهای ایرانی که به دست طالبان در مزارشریف شهید شدند. قدسی هم که به خواست خود آقا به شعرخوانی پرداخت، غزلی را که برای حضرت زهرا(س) سروده بود خواند، چون بسیاری از شاعران امروز، از این غزل زیبا خاطرهای دارند. و من چنان که آقای فیض سفارش کرده بود، شعر «پهلوان 1390» را خواندم و گفتم که در آن به صورتی طنزآمیز و در سایة داستانهای شاهنامه به اوضاع کشور پرداختهام. (متن کامل شعر در وبلاگم هست.)
آیتالله خامنهای در مورد این شعر هم اظهار نظری کردند که جالب بود. ایشان گفت (نقل به مضمون) که این اولین بار بود که از تو شعر طنز میشنیدم. متأسفانه وضعیت افغانستان آن قدر ناگوار است که حتی شعر طنز در این زمینه نیز تأثرانگیز است. امیدوارم که وضعیت مملکت به همت مردمتان سامان یابد تا باز شما به ستایش رشادتهای آنها بپردازید.
اما در حاشیة جلسه اتفاقات دیگری هم رخ داد که خالی از لطف نبود. قبل از شروع رسمی جلسه و در فرصتی که بعضی شاعران از نزدیک با آیتالله خامنهای سلام و علیک میکردند، دوستی گفت که ایشان سراغ تو را گرفته است. گویا دستاندرکاران برنامه گفته بودند که امسال شاعران افغانستان هم حضور دارند و ایشان پرسیده بود که فلانی هم هست یا نه، که میخواهم ببینمش. این بود که دقایقی فرصت گفتوگوی نزدیک به دست آمد و ایشان ضمن تمجید از نقدهایی که تا کنون بر شاعران امروز نوشتهام، یادآوری کردند که «خوب است در این نقدها به جوانب محتوایی و فکری شعرها هم بپردازی، چنان که در آن کتاب که جمعی از شاعران را نقد کرده بودی (کتاب «رصد صبح» منظور بود) در مواردی به رویکردهای محتوایی شاعران اشاره کردهای.» این برای من جالب بود که ایشان کتاب «رصد صبح» مرا خوانده است، کتابی که موضوع آن نقد شعر جوان ایران بوده است. نکتة دیگری که در صحبت ایشان برایم جالب بود، یادکرد از کتاب «گزیدة غزلیات بیدل» من بود. ایشان به آن بیت معروف بیدل اشاره کرد که بسیاری از ادبا گفتهاند که بیمعنی است و گفت که تو این بیت را درست و خوب شرح کردهای. منظور این بیت بیدل بود
حیرتدمیدهام، گُل داغم بهانهای است
طاووس جلوهزار تو آیینهخانهای است
که دکتر ذبیحالله صفا، دکتر شفیعی کدکنی و بعضی دیگر از محققان به عنوان یک بیت بیمعنی از بیدل شناختهاند و من در «گزیدة غزلیات بیدل» نشاندادهام که اتفاقاً بیت دشواری نیست.
به هر حال وقوف و ارتباط دایمی آیتالله خامنهای با کتاب، به ویژه کتابهای ادبی، شگفتانگیز است. پارسال هم که من حضور نداشتم، ایشان با آقای محمدحسین جعفریان از یک رمان تازه منتشرشدة افغانستانی صحبت کرده بود. در آنجا جعفریان گفته بود که «بادبادکباز خالد حسینی منظورتان است؟» و ایشان گفته بود «نه، من آن را خواندهام، این یک رمان جدید است و کاظمی ویرایش کرده است.» وقتی جعفریان این را به من گفت، فهمیدم که کتاب «کوچة ما» از داکتر اکرم عثمان منظور بوده است و جالب این که آن کتاب هنوز در بازار توزیع نشده بود.
اما این جلسه برکات دیگری هم در پی داشت. یکی از آنها دیداری مختصر با جناب دکتر حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود. فرهنگستان از مدتی است در پی گسترش فعالیتهایش در حوزة افغانستان و تاجیکستان است و این امید میرود که بهزودی گروه ویژة برونمرزی در آنجا تأسیس شود. اگر این اتفاق روی دهد، بسیار خوب است، چون هم فرهنگستان میتواند از ذخایر غنی و دستنخوردة زبان فارسی در افغانستان برای واژهگزینی استفاده کند و هم ما در کشور خود میتوانیم از دستاوردهای فرهنگستان بهره بگیریم. این در واقع باب یک ارتباط زبانی متقابل را باز خواهد کرد. به هر حال آقای حداد عادل اظهار علاقه کرد که من و دیگر اهل قلم مهاجر در این زمینه با فرهنگستان همکاری کنیم.
این هم بعضی پیوندها از انعکاس شعرخوانیام در رسانهها
http://http--www.khabaronline.ir/news-168210.aspx
http://www.ayandenews.com/news/34873/
http://www.persianv.com/preview/163139.php
http://avinyfilm.ir/main/index.php?Page=definition&UID=691177
این روزها . پسر زیادی ، روزی 5 بار مهمان هانی است ، هر روز هانی 12 بار آب می طلبد و هر روز دل و عقلم توسط دستانم ، با شمشیر و غلافش بازی می کنند . قیامت عین روز پیش چشمانم است که هنوز محشر به پا نشده دستی بر سینه ام می بینم و صدایی می شنوم : وقفوهم انهم مسولون ...