یک نفر عالم وارد دهی شد و اهل ده از او دعوت کردند یک دهه برای آنها منبر برود. او هم پذ یرفت. پول منبر را هم پیشاپیش گرفت .

شب اول بعد از برگزار ی نماز در مسجد ده ، روی منبر رفت و در آغاز سخنش به مردم گفت : آیا می دانید می خواهم چه بگویم؟ مستمعین گفتند : بلی. عالم گفت : خوب شما که می دانید، من دیگر چه بگویم؟ همین را گفت و از منبر پایین آمد . شب دوم هم در اول منبرش پرسید...